
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۸۸۵
۱
هله آن به که خوری این می و از دست روی
تا به هر جا که روی خوشدل و سرمست روی
۲
چرخ گردان به تو گردد که تو آب اویی
ماه چرخی چه زیان دارد اگر پست روی
۳
ماهیی لیک چنان مست توست آن دریا
همه دریا ز پی آید چو تو در شست روی
۴
صدقات همه شاهان که سوی نیست رود
رو سوی هست نهد چون تو سوی هست روی
۵
سابق تیزروانی تو در این راه دراز
وز ره رفق تو با این دو سه پابست روی
۶
کسب عیش ابد آموز ز شمس تبریز
تا در آن مجلس عیشی که جنان است روی
تصاویر و صوت


نظرات