
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۸۸۷
۱
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
۲
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
۳
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
چون توی پای علم نقد که را میپایی
۴
ترشم گفتی و پیش شکر بیحد تو
عسل و قند چه دارند به جز سرکایی
۵
گرچه من روترشم لیک خم سرکه نیم
ورچه هر جا بروم لیک نیم هرجایی
۶
گر تو خوبی و منم آینه روی خوشت
پیش رو دار مرا چونک جهان آرایی
۷
نی غلط گفتم سرمست بدم زفت زدم
کی بود آینه را با رخ تو گنجایی
۸
نو فسونی است مرا سخت عجب پیشتر آ
تا به گوش تو فروخوانم ای بینایی
تصاویر و صوت


نظرات