
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۸۹۸
۱
هر دم ای دل سوی جانان میروی
وز نظرها سخت پنهان میروی
۲
جامهها را چاک کردی همچو ماه
در پی خورشید رخشان میروی
۳
ای نشسته با حریفان بر زمین
وز درون بر هفت کیوان میروی
۴
پیش مهمانان به صورت حاضری
سوی صورتگر به مهمان میروی
۵
چون قلم بر دست آن نقاش چست
در میان نقش انسان میروی
۶
همچو آبی میروی در زیر کاه
آب حیوانی به بستان میروی
۷
در جهان غمگین نماندی گر تو را
چشم دیدی چون خرامان میروی
۸
ای دریغا خلق دیدی مر تو را
چون نهان از جمله خلقان میروی
۹
حال ما بنگر ببر پیغام ما
چون به پیش تخت سلطان میروی
تصاویر و صوت


نظرات