مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۰۰

۱

بوی مشکی در جهان افکنده‌ای

مشک را در لامکان افکنده‌ای

۲

صد هزاران غلغله زین بوی مشک

در زمین و آسمان افکنده‌ای

۳

از شعاع نور و نار خویشتن

آتشی در عقل و جان افکنده‌ای

۴

از کمال لعل جان افزای خویش

شورشی در بحر و کان افکنده‌ای

۵

تو نهادی قاعده عاشق کشی

در دل عاشق کشان افکنده‌ای

۶

صد هزاران روح رومی روی را

در میان زنگیان افکنده‌ای

۷

با یقین پاکشان بسرشته‌ای

چونشان اندر گمان افکنده‌ای

۸

چون به دست خویششان کردی خمیر

چونشان در قید نان افکنده‌ای

۹

هم شکار و هم شکاری گیر را

زیر این دام گران افکنده‌ای

۱۰

پردلان را همچو دل بشکسته‌ای

بی دلان را در فغان افکنده‌ای

۱۱

جان سلطان زادگان را بنده وار

پیش عقل پاسبان افکنده‌ای

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1679
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1064

نظرات

user_image
بابک پرتو
۱۳۹۹/۰۱/۰۶ - ۰۸:۳۶:۰۹
درک حقیقت و عشق و بن جهان = خدا ، در تصویر بوئی که در جهان افکنده می‌شود ، تصویریست از بینش حقیقت که به کلی با مفهوم عقل یا حافظه در این دستگاههای مذهبی و یا فلسفی فرق دارد .