
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۹۰۲
۱
ای درآورده جهانی را ز پای
بانگ نای و بانگ نای و بانگ نای
۲
چیست نی آن یار شیرین بوسه را
بوسه جای و بوسه جای و بوسه جای
۳
آن نی بیدست و پا بستد ز خلق
دست و پای و دست و پای و دست پای
۴
نی بهانهست این نه بر پای نی است
نیست الا بانگ پر آن همای
۵
خود خدای است این همه روپوش چیست
میکشد اهل خدا را تا خدای
۶
ما گدایانیم و الله الغنی
از غنی دان آنچ بینی با گدای
۷
ما همه تاریکی و الله نور
ز آفتاب آمد شعاع این سرای
۸
در سرا چون سایه آمیز است نور
نور خواهی زین سرا بر بام آی
۹
دلخوشی گاهی و گاهی تنگ دل
دل نخواهی تنگ رو زین تنگنای
تصاویر و صوت


نظرات
بابک پرتو
بابک پرتو