
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۹۰۵
۱
اندرآ در خانه یارا ساعتی
تازه کن این جان ما را ساعتی
۲
این حریفان را بخندان لحظهای
مجلس ما را بیارا ساعتی
۳
تا ببیند آسمان در نیم شب
آفتاب آشکارا ساعتی
۴
تا ز قونیه بتابد نور عشق
تا سمرقند و بخارا ساعتی
۵
روز کن شب را به یک دم همچو صبح
بی درنگ و بیمدارا ساعتی
۶
تا ز سینه برزند آن آفتاب
همچو آب از سنگ خارا ساعتی
۷
تا ز دارالملک دل برهم زند
ملک نوشروان و دارا ساعتی
تصاویر و صوت


نظرات
دوستدار شعر پارسی