
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۹۰۷
۱
آفتابا سوی مه رویان شدی
چرخ را چون ذرهها برهم زدی
۲
آتشی در کفر و ایمان شعله زد
چون بگستردی تو دین بیخودی
۳
پست و بالا عشق پر شد همچو بحر
چشمه چشمه جوش جوش سرمدی
۴
عالمی پرآتش عشاق بود
بر سر آتش تو آتش آمدی
۵
هر سحرگه پیش قانونهای تو
سجده آرد دین پاک احمدی
۶
بی وجودی گر تو را نقصان نهد
بی وجودان را چه نیکی یا بدی
۷
خاک پای شمس تبریزی ببوس
تا برآری سر ز سعد و اسعدی
تصاویر و صوت


نظرات