
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۹۰۸
۱
باوفاتر گشت یارم اندکی
خوش برآمد دی نگارم اندکی
۲
دی بخندید آن بهار نیکوان
گشت خندان روزگارم اندکی
۳
خوش برآمد آن گل صدبرگ من
سبزتر شد سبزه زارم اندکی
۴
صبحدم آن صبح من زد یک نفس
زان نفس من برقرارم اندکی
۵
ابر من دی بر لب دریا نشست
خاک شو تا بر تو بارم اندکی
۶
خوش ببارم خاک را گلها دهم
باش کاندر دست خارم اندکی
۷
مهلتم ده خوش به خوش از سر مرو
صبر کن تا سر بخارم اندکی
۸
نی غلط گفتم که اندر عشق او
کافرم گر صبر دارم اندکی
تصاویر و صوت


نظرات
ابوذر