مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۱۴

۱

ناگهان اندر دویدم پیش وی

بانگ برزد مست عشق او که هی

۲

هیچ می‌دانی چه خون ریز است او؟

چون توی را زهره کی بوده‌ست کی؟

۳

شکران در عشق او بگداختند

سربریده ناله کن مانند نی

۴

پاک کن رگ‌های خود در عشق او

تا نبرد تیغ او پایت ز پی

۵

بر گلستانش گدازان شو چو برف

تا برآرد صد بهار از ماه دی

۶

یا درآ و نرم نرمک مرده شو

تا تو را گویند ای قیوم حی

۷

حبس کن مر شیره را در خنب حق

تا بجوشد وارهد از نیک و بی

۸

شمس تبریزی بیا در من نگر

تا ببینی مر مرا معدوم شی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1686
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1068
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :

نظرات