مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۲۵

۱

ای دلی کز گلشکر پرورده‌ای

ای دلی کز شیر شیران خورده‌ای

۲

وی دلی کز عقل اول زاده‌ای

حاتم از دست سلیمان برده‌ای

۳

طاقت عشقت ندارد هیچ جان

این چه جان است این چه جان آورده‌ای

۴

آفتابی کآفتاب از عکس او است

زیر دامن طرفه پنهان کرده‌ای

۵

هم چراغ صد هزاران ظلمتی

هم مسیح صد هزاران مرده‌ای

۶

این شرابی را که ساقی گشته‌ای

از کدام انگورها افشرده‌ای

۷

هم زمستان جهان را میوه‌ای

دستگیر صد هزار افسرده‌ای

۸

کار زرکوبان چو زر کردی چو زر

شه صلاح الدین که تو صدمرده‌ای

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1691
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1072

نظرات

user_image
Neeknaam
۱۳۹۶/۰۷/۲۰ - ۱۶:۱۷:۴۸
وی دلی کزعقل اول زاده ایخاتم از دست سلیمان برده ایsecond line it is khatammeaning the ring of Solomonbut it is printed hatam you can check Forozanfar edition page 1082
user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۸/۱۸ - ۰۲:۱۰:۳۸
غزل دل طلاییدل بزرگ میشود و جان را بزرگ میکندانسان از وقتی طلا را پیدا کرد بازرگانی را گسترش داد و تولید را گسترش بخشید و زندگی را وسعت بخشیدفلزی که وقتی از دل کان و زمین بیرون می آید دیگر به آنجا باز نمی گردد و همین ماندگاری آن موجب پیدایش اعتبار و سرمایه زندگی میشودجلال دین اکنون به دل طلایی پی برده است که اعتبار دیگری را به انسان می دهد و شکوه دیگری به انسان و جان او می بخشد که سرمایه و تجارت هستی را گسترش میدهد و آفتاب دیگری را روشن میکند وزمستان هستی را ثمربخش می سازد