مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۲۷

۱

ز کجا آمده‌ای می‌دانی

ز میان حرم سبحانی

۲

یاد کن هیچ به یادت آید

آن مقامات خوش روحانی

۳

پس فراموش شدستت آن‌ها

لاجرم خیره و سرگردانی

۴

جان فروشی به یکی مشتی خاک

این چه بیع است بدین ارزانی

۵

بازده خاک و بدان قیمت خود

نی غلامی ملکی سلطانی

۶

جهت تو ز فلک آمده‌اند

خوبرویان خوش پنهانی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1692
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1072

نظرات

user_image
محمد خلیلی
۱۳۹۹/۰۲/۳۰ - ۰۹:۱۳:۳۰
واقعا جناب مولانا چه زیبا گفته اند پیرامون ارزش ادمی و خودفروشی های ارزان گاه گاه وی
user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۸/۲۳ - ۱۱:۱۶:۵۸
غزل خوبرویان خوش پنهاناز آنجا که ملک ها و سلطان ها همه در سینه خاک جای دارند، خاک هم میتواند عزیز شودای خاک اگر سینه تو بشکافندبس گوهر قیمتی که در سینه تستخوبرویان خوش خبر پنهانی هم جایگاهشان در سینه انسان است از اینرو پنهان هستندسینه انسان سینه هستی است سینه آسمان و زمین است
user_image
حلال
۱۳۹۹/۱۰/۱۳ - ۱۰:۰۰:۱۲
اگر بعد از غلامی ویرگول باشد معنی درستتر می اید. مواوی میگوید شما غلام و وابسته به خاک نیستید بلکه ملک و سلطان هستید و به این منظور لذات معنوی که مانند خوبرویان در خلوت باشند برای تو مهیا است اگر از خاک دل برکنید.