مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۵۳

۱

بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری

داوود روزگاری با نغمه زبوری

۲

یا مصر پرنباتی یا یوسف حیاتی

یعقوب را نپرسی چونی از این صبوری

۳

بازآمد آن قیامت با فتنه و ملامت

گفتم که آفتابی یا نور نور نوری

۴

ای آسمان برین دم گردان و بی‌قراری

وی خاک هم در این غم خاموش و در حضوری

۵

ای دلبر پریرین وی فتنه تو شیرین

دل نام تو نگوید از غایت غیوری

۶

خورشید چون برآید خود را چرا نماید

با آفتاب رویت از جاهلی و کوری

۷

بازآمد آن سلیمان بر تخت پادشاهی

جان را نثار او کن آخر نه کم ز موری

۸

در پرده چون نشستی رسوا چرا نگشتی

این نیست از ستیری این نیست از ستوری

۹

تره فروش کویش این عقل را نگیرد

تو بر سرش نهادی بنگر چه دور دوری

۱۰

بازآمده‌ست بازی صیاد هر نیازی

ای بوم اگر نه شومی از وی چرا نفوری

۱۱

بازآمد آن تجلی از بارگاه اعلا

ای روح نعره می زن موسی و کوه طوری

۱۲

بازآمدی به خانه‌ای قبله زمانه

والله صلاح دینی پیوسته در ظهوری

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1709
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1082

نظرات

user_image
صفا از مولانا صفا
۱۳۹۰/۰۱/۲۰ - ۱۶:۲۶:۴۲
[خجالت][قلب][گل]درود به همه ی دوستان فرهیخته و مولانا دوستان فرزانه این غزل عرفانی را حسام الدین سراج خوانده است . در نوار جام الست و گزینه ی چهارم ( ترک 4 ) 4:18 دقیقه شاد زی و شادی گستر باششاد زی ، مهر ورز ، فراجهانی باشگر خدا خواهد تا درودی دیگر بدرود.
user_image
اسماعیلی
۱۳۹۵/۰۴/۱۴ - ۰۳:۳۴:۵۴
این غزل در تصحیح کدکنی چرا موجود نیست؟