مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۵۸

۱

مطرب چو زخمه‌ها را بر تار می‌کشانی

این کاهلان ره را در کار می‌کشانی

۲

ای عشق چون درآیی در عالم جدایی

این بازماندگان را تا یار می‌کشانی

۳

کوری رهزنان را ایمن کنی جهان را

دزدان شهر دل را بر دار می‌کشانی

۴

مکار را ببینی کورش کنی به مکری

چون یار را ببینی در غار می‌کشانی

۵

بر تازیان چابک بندی تو زین زرین

پالانیان بد را در بار می‌کشانی

۶

سوداییان ما را هر لحظه می‌نوازی

بازاریان ما را بس زار می‌کشانی

۷

عشاق خارکش را گلزار می‌نمایی

خودکام گل طرب را در خار می‌کشانی

۸

آن کو در آتش آید راهش دهی به آبی

و آن کو دود به آبی در نار می‌کشانی

۹

موسی خاک رو را ره می‌دهی به عزت

فرعون بوش جو را در عار می‌کشانی

۱۰

این نعل بازگونه بی‌چون و بی‌چگونه

موسی عصاطلب را در مار می‌کشانی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1711
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1084

نظرات

user_image
حبیب سعادت
۱۴۰۱/۱۲/۲۴ - ۰۹:۴۰:۴۹
با سلام و درود به رهروان عشق و آگاهی حضرت مولانا به زیبایی تمام تضاد بین مسیر نور و آگاهی را در برابر گمراهی ،جهل و خودخواهی مقایسه میکند. و مسیر نور و عشق را با همه سختی ها و چالشها را به لطف و برکت حضرت حق همرا با شعف و شور و زنده بودن حقیقی بیان میکند بطور یکه شداید و سختیها برایشان هموار میگردد مسیر چون گلزار. و در مقابل حرکت در گمراهی، وابستگی به نفسانیات ، کجروی ها و خود خواهی ها را ضلالت و نیستی میداند و چون حرص و زیاده خواهی برایشان تمامی ندارد هر چند به جاه و مقام یا مالی دست پیدا میکنند به رضایت درون و آرامش  دست نمی یابند و چون مردگانی بر دار اند که ادای زنده بودن را دارند
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۲/۱۲/۲۲ - ۱۵:۲۴:۰۸
سلام جناب مولانا خاکی بودن موسی در مقابل بوش جویی فرعون و عاقبت کار هردو را به زیبایی بکار گرفته بقول حاشیه جناب سعادت از این تعارض بهره کافی برده. بوش =کر وفر ،خودنمایی