مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۶۳

۱

می‌زن سه‌تا که یک‌تا گشتم مکن دوتایی

یا پردهٔ رهاوی یا پردهٔ رهایی

۲

بی زیر و بی بَم تو ماییم در غم تو

در نای این نوا زن کافغان ز بی‌نوایی

۳

قولی که در عراق است درمان این فراق است

بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی

۴

ای آشنای شاهان در پردهٔ سپاهان

بنواز جان ما را از راه آشنایی

۵

در جمع سست‌رایان رو زنگله‌سرایان

کاری ببر به پایان تا چند سست‌رایی

۶

از هر دو زیرافکند بندی بر این دلم بند

آن هر دو خود یکست و ما را دو می‌نمایی

۷

گر یار راست کاری ور قول راست داری

در راست قول برگو تا در حجاز آیی

۸

در پردهٔ حسینی عشاق را درآور

وز بوسلیک و مایه بنمای دلگشایی

۹

از تو دوگاه خواهند تو چارگاه برگو

تو شمع این سرایی ای خوش که می‌سرایی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1714
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1085

نظرات

user_image
مجتبی
۱۳۹۴/۰۵/۰۸ - ۱۲:۵۱:۲۳
واقعا جالبهتسلط بی نظیر بر دستگاههای موسیقی!
user_image
تماشاگه راز
۱۳۹۷/۰۳/۱۲ - ۲۳:۵۹:۲۸
در همین دیوان غزل زیر به مقامات دوازده گانه موسیقی اشاره فرموده استمولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷/
user_image
رسول
۱۴۰۱/۰۲/۳۱ - ۰۳:۰۸:۴۰
می‌زن «سه‌تا»(۱)! که یکتا گشتم؛ مکن دوتایی! یا «پردۀ»(۲) «رَهاوی»*، یا پردۀ رهایی بی «زیر»(۳) و بی‌«بم» ِ(۳) تو، ماییم در غمِ تو در «نای»(۴) این «نوا»* زن! کافغان ز بی‌نوایی «قول»(۵)ی که در «عراق»* است، درمان این فراق است بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی ای آشنای شاهان در «پردۀ»(۲) «سپاهان»* بنواز جانِ ما را از راه آشنایی در جمع سُست‌رایان رو «زَنْگُله»*سرایان (زنگله: مخفف «زنگوله»، از مقام‌های موسیقی قدیم) کاری ببَر به پایان، تا چند سُست‌رایی از هر دو «زیرْاَفْکَنْد»*، بندی بر این دلم بند آن هر دو خود یک است و ما را دو می‌نمایی گر یارِ راست‌کاری، ور قولِ راست داری در «راست»*، «قول»(۵) بَرگو، تا در «حجاز»* آیی در «پردۀ»(۲) «حسینی»*، «عشاق»* را درآور وز «بوسلیک»* و «مایه»*، بنمای دلگشایی از تو «دوگاه»* خواهند، تو «چارگاه»* برگو! تو شمعِ این سَرایی، ای خوش که می‌سُرایی .......... *مقام‌ها، آوازها یا شعبه‌های موسیقی (۱) سه‌تا: ساز سه سیم، سه‌تار. (۲) پرده: مقام، گام؛ همچنین: پردۀ ساز (اما وقتی با نام مقام می‌آید، تلویحاً در معنای پرده‌های مورد استفاده در آن مقام و در نتیجۀ در معنای گام یا پرده‌بندی آن مقام به کار می‌رود. مثل: پردۀ نوا، یعنی مقام نوا، پرده‌هایی که مقام نوا بر روی آنها اجرا می‌شود.) (۳) زیر و بم: صدای زیر و صدای بم، فرکانس‌های صوتی بالا و پایین، صداهای اوج و پایین. (۴) نای، ساز نی.  (۵) قول، یکی از شکل‌های تصنیف در موسیقی قدیم. عبدالقادر مراغی در کتاب «جامع‌الالحان» (ابتدای قرن ۹ ه‍.ق.) در بخش «اصناف تصانیف»، از ۹ شکل تصنیف نام می‌برد، که اولین آن‌ها «نوبت مرتب» است، و خود این «نوبت مرتب» شامل چهار قطعه است، و قطعۀ اول آن «قول» نامیده می‌شود. عبدالقادر همانجا و در چندین سطر، کیفیت «قول» را به طور کامل توضیح می‌دهد. (جامع‌الالحان، انتشارات فرهنگستان هنر، ص۲۷۲)