
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۹۷۳
۱
ای از جمال حسن تو عالم نشانهای
مقصود حسن توست و دگرها بهانهای
۲
نقاش را اگر ز جمال تو قبله نیست
مقصود او چه بود ز نقشی و خانهای
۳
ای صد هزار شمع نشسته بدین امید
گرد تنور عشق تو بهر زبانهای
۴
ای حلقههای زلف خوشت طوق حلق ما
سازید مرغ روح در آن حلقه لانهای
۵
گویی میان مجلس آن شاه کی رسم
نی آن کرانه دارد و نی این میانهای
۶
این داد کیست مفخر تبریز شمس دین
زان دولتی که داد درختی ز دانهای
تصاویر و صوت


نظرات