مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۹۴

۱

ای نای خوش نوای که دلدار و دلخوشی

دم می‌دهی تو گرم و دم سرد می‌کشی

۲

خالی است اندرون تو از بند لاجرم

خالی کننده دل و جان مشوشی

۳

نقشی کنی به صورت معشوق هر کسی

هر چند امیی تو به معنی منقشی

۴

ای صورت حقایق کل در چه پرده‌ای

سر برزن از میانه نی چون شکروشی

۵

نه چشم گشته‌ای تو و ده گوش گشته جان

دردم به شش جهت که تو دمساز هر ششی

۶

ای نای سربریده بگو سر بی‌زبان

خوش می‌چشان ز حلق از آن دم که می‌چشی

۷

آتش فتاد در نی و عالم گرفت دود

زیرا ندای عشق ز نی هست آتشی

۸

بنواز سر لیلی و مجنون ز عشق خویش

دل را چه لذتی تو و جان را چه مفرشی

۹

بویی است در دم تو ز تبریز لاجرم

بس دل که می‌ربایی از حسن و از کشی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1734
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1097

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۵/۱۱/۰۲ - ۰۲:۲۱:۱۶
دم می‌دهی تو گرم و دم سرد می‌کشیبه به
user_image
همایون
۱۳۹۶/۱۲/۰۲ - ۱۷:۳۴:۱۴
جلال دین برای سخن ارزش زیاد قائل است زیرا سخن است که انسان‌ها را به هم وصل می‌‌کند و به ویژه به انسانی‌ بزرگ مانند شمسنی‌ همان انسان است که از خود چیزی نمی گوید و زبان او زبان هستی‌ است و سخنان بزرگان را با نوایی تازه به گوش همه می‌‌رساندجلال دین آنقدر برای شنیدن ارزش قائل است که همه حس‌های انسان را گوش می‌‌نامد و ده‌‌‌ گوش کنایه از پنج حس بیرونی و پنج حس درونی انسان است و گاه گوش را همان چشم می‌‌داندلیک چشم گوش را آن‌ نور نیستسخن تنها پدیدهٔ ایست که می‌‌تواند همه عالم را در بر گیرد کنایه از شش جهت، و وقتی از عشق می‌‌گوید به آتشی مبدل می‌‌شود که همه دل‌‌ها را در خود می‌‌گیرد و یکی‌ می‌‌کند و یکی‌ ویژگی‌ هستی‌ است و ویژگی‌ شمس
user_image
سعید رضایی
۱۳۹۹/۰۱/۲۰ - ۰۹:۱۴:۳۲
سلام این شعر زیبا را استاد بنان در گلهای رنگارنگ شماره 103در آواز دشتی بسیاز زیبا اجرا کرده اند