مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۰۰۲

۱

شوری فتاد در فلک ای مه چه شَسته‌ای

پرنور کن تو خیمه و خرگه چه شَسته‌ای

۲

آگاه نیستند مگر این فسردگان

از آتش تو ای بت آگه چه شَسته‌ای

۳

آتش خوران ره به سر کوی منتظر

با مردمان زیرک ابله چه شَسته‌ای

۴

دل شیر بیشه‌ست ولیکن سرش توی

دل لشکر حقست و توی شه چه شَسته‌ای

۵

ای جان تیزگوش تو بشنو هم از درون

هم ره به توست بر سر هر ره چه شَسته‌ای

۶

هین کز فراخنای دلت تا به عرش رفت

هیهای وصل و خنده و قهقه چه شَسته‌ای

۷

دی بامداد دامن جانم گرفت دل

کان جان و دل رسید تو آوه چه شَسته‌ای

۸

دولاب دولتست ز تبریز شمس دین

درزن تو دست‌ها و در این ره چه شَسته‌ای

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1739
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1100

نظرات