مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۰۰۵

۱

آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی

آرام جان خویش ز جانان خویش جوی

۲

اندر شکر نیابی ذوق نبات غیب

آن ذوق را هم از لب و دندان خویش جوی

۳

دو چشم را تو ناظر هر بی‌نظر مکن

در ناظری گریز و ازو آن خویش جوی

۴

نقلست از رسول که مردم معادنند

پس نقد خویش را برو از کان خویش جوی

۵

از تخت تن برون رو و بر تخت جان نشین

از آسمان گذر کن و کیوان خویش جوی

۶

برقی که بر دلت زد و دل بی‌قرار شد

آن برق را در اشک چو باران خویش جوی

۷

انبان بوهریره وجود توست و بس

هر چه مراد توست در انبان خویش جوی

۸

ای بی‌نشان محض نشان از کی جویمت

هم تو بجو مرا و به احسان خویش جوی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1740
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1101

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۱۰/۱۹ - ۰۵:۳۹:۰۱
برقی که بر دلت زد و دل بی‌قرار شدآن برق را در اشک چو باران خویش جوی..
user_image
بابک
۱۳۹۸/۱۰/۲۳ - ۰۷:۱۱:۳۵
« هـریـره = هر+ ایره » نام دیگر« سـئـنـا » ، یاسیمرغست ، که به معنای سه ( = ایره ) نای ( هره) است . سیمرغ ، با « نای انبانش» ، که در کردی « هه نبان گورینه = هه نبان بورینه » نامیده میشود، جهان را میآفریند. تو ای انسان، همان « نای انبان ِ آفریننده سیمرغی »، که میتوانی با آهنگ و سرود عشقت، هر چه آرزویت هست ، بیافرینی .
user_image
بابک
۱۳۹۸/۱۰/۲۳ - ۰۷:۱۳:۳۶
در ضمیر هر انسانی ، سایه هما ، که « تخم خدا » باشد ، افکنده شده است . ُهما ، که مستقیما زاده از «بهمن = وهومن = خرد بنیادی ِ» نا پیداست ، بُن هر انسانیست که از آن هما یا سیمرغ ، پیدایش می یابد . « جگر» هر انسانی ، با بهمن ، و« دل» هر انسانی ، با هما یا سیمرغ یا سمندر ، اینهمانی داده میشد . بدین معنا که دل هر انسانی ، تخمی از خوشه سیمرغست ، و جگر هر انسانی ، تخمی از خوشه بهمن است . دل ، بطور تشبیهی ، سیمرغ نیست ، و جگر، بطور تشبیهی ، بهمن نیست . معنای تشبیهی به دل و جگر دادن ، نادیده گرفتن و نابود ساختن فرهنگ ایران ، و اندیشه های مولوی است .
user_image
۸
۱۳۹۸/۱۰/۲۵ - ۱۳:۰۵:۵۵
بابک هریره. بچه گربه را می گویند در زبان تازیان، و ابو هریرهعبدالرحمان ازدی از مسمانان فرصت طلب روزگار پیامبر و پس ازاو بود ، گویا بسیار تهیدست و هماره انبانی از نان خشک باخود داشت اشار ه بلخی به این داستان است