مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۰۰۸

۱

خواجه سلام علیک گنج وفا یافتی

دل به دلم نه که تو گمشده را یافتی

۲

هم تو سلام علیک هم تو علیک السلام

طبل خدایی بزن کاین ز خدا یافتی

۳

خواجه تو چونی بگو در بر آن ماه رو

آنک ز جا برترست خواجه کجا یافتی

۴

ساقی رطل ثقیل از قدح سلسبیل

حسرت رضوان شدی چونک رضا یافتی

۵

ای رخ چون زر شده گنج گهر برزدی

وی تن عریان کنون باز قبا یافتی

۶

ای دل گریان کنون بر همه عالم بخند

یار منی بعد از این یار مرا یافتی

۷

خواجه توی خویش من پیش من آ پیش من

تا که بگویم تو را من که که را یافتی

۸

کوس و دهل می‌زنند بر فلک از بهر تو

رو که توی بر صواب ملک خطا یافتی

۹

بر لب تو لب نهاد زان شکرین لب شدی

خشک لبان را ببین چونک سقا یافتی

۱۰

خواجه بجه از جهان قفل بنه بر دهان

پنجه گشا چون کلید قفل گشا یافتی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1742
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1102

نظرات

user_image
اسماعیل ونکی
۱۳۹۵/۰۹/۰۳ - ۱۶:۳۵:۴۹
اینجا زمانی است که پسر مولانا شمس را پیدا و به قونیه باز می گرداند ، شادی وافر مولانا به خوبی در ریتم شاد این شعر دیده می شود
user_image
کمال داودوند
۱۳۹۵/۰۹/۰۴ - ۱۵:۱۴:۲۷
بنده أین غزل زیبارابادوستانبه اشتراک گذاشتم، خداهمه اموات روقرین رحمتکند.
user_image
حسین امیری
۱۳۹۹/۰۳/۲۶ - ۰۵:۵۰:۳۳
واقعا انسان متحیر میشود از این عشق. عاشق چگونه حتی عاشق همراه معشوقش میشود.
user_image
شیرین
۱۴۰۰/۰۷/۱۷ - ۰۸:۱۷:۴۳
در این شعر مولانا خوشحال و شادمان از یافتن شمس است و خطاب به فرزندش میفرماید گنج وفا یافتی. شادی و خوشحالی در این شعر به وفور یافت می‌شود. این شعر را شهریار رومی و روزبه نعمت‌اللهی نیز خوانده‌اند.