مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۰۲۱

۱

شیردلا صد هزار شیردلی کرده‌ای

در کرم از آفتاب نیز سبق برده‌ای

۲

چشم ببند و بکن بار دگر رحمتی

بشکن سوگند را گر به خدا خورده‌ای

۳

بنگر کاین دشمنان دست‌زنان گشته‌اند

چونک در این خشم و جنگ پایِ خود افشرده‌ای

۴

میل تو با کیست جان!؟ تا بشوم خاک او

چاکر آن کس شوم کش به کس اشمرده‌ای

۵

ای تن آخر بجنب بر خود و جهدی بکن

جهد مبارک بوَد، از چه تو پژمرده‌ای ؟

۶

خیز برو پیش دوست روی بنه بر زمین

کای صنمِ چون شکر از چه بیازرده‌ای ؟

۷

خواجه جان شمس دین مفخر تبریزیان

این سرم از نخل تست زانک تو پرورده‌ای

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1750
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1107

نظرات

user_image
امید طبیب‌زاده
۱۳۹۴/۰۱/۲۲ - ۲۳:۵۷:۳۹
وزن این شعر قطعاً «مفتعلن فاعلن//مفتعلن فاعلن» است. یعنی دوری است، رجوع شود به توضیحات ذیل غزل 3027