مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۰۳۳

۱

چند دویدم سوی افندی

شکر که دیدم روی افندی

۲

در شب تاری ره متواری

رهبر ما شد بوی افندی

۳

شادی جان‌ها ذوق دهان‌ها

اصل مکان‌ها کوی افندی

۴

صحن گلستان عشرت مستان

آب حیات و جوی افندی

۵

عیش معظم جام دمادم

بزم دو عالم طوی افندی

۶

کام من آمد دام افندی

های من آمد هوی افندی

۷

گرگ ز بره دست بدارد

چون شنود او قوی افندی

۸

گنج سبیلی خوان خلیلی

نیست بخیلی خوی افندی

۹

کله شاهان سکه ماهان

در خم چوگان گوی افندی

۱۰

خامش و کم گو هی کی بود او

قبله اوها اوی افندی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1757
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1111

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۶/۰۸/۱۱ - ۱۳:۰۹:۴۴
افندی گویا زیبا‌ترین و مناسب‌ترین لقبی است که جلال دین برای شمس می‌‌پذیرد و او را آقا و سرور مینامد
user_image
مجتبی
۱۳۹۷/۱۱/۱۲ - ۱۰:۵۴:۴۲
وزن شعر (مفتعلن فع مفتعلن فع) است، لطفاً تصحیح بفرمایید.
user_image
تارا
۱۳۹۸/۰۱/۳۰ - ۱۱:۲۸:۳۸
گرگ ز بره دست بداردچون شنود او قوی افندیبه نظرم مصرع دوم "چون شنود او بوی افندی" ذرست است