
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۰۳۵
۱
دوش همه شب دوش همه شب
گشتم من بر بام افندی
۲
آخر شب شد آخر شب شد
خوردم می از جام افندی
۳
شیر و شکر را شمس و قمر را
مایه ببخشد نام افندی
۴
نور دو عالم عشق قدیمی
دولت مرغان دام افندی
۵
شیر روان شد خوش ز بیانش
شیر سیه شد رام افندی
۶
کام ملوکان جایزه گیری
جایزه بخشی کام افندی
۷
کعبه جانها روی ملیحش
پخته عالم خام افندی
۸
گر الفی و سابق حرفی
محو شو اندر لام افندی
۹
نور بود او نار نماید
خاص بود خود عام افندی
۱۰
بس کن بس کن کس نتواند
که بگزارد وام افندی
تصاویر و صوت


نظرات
همایون
مجتبی