مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۰۵۰

۱

خدایگان جمال و خلاصه خوبی

به جان و عقل درآمد به رسم گل کوبی

۲

بیا بیا که حیات و نجات خلق توی

بیا بیا که تو چشم و چراغ یعقوبی

۳

قدم بنه تو بر آب و گلم که از قدمت

ز آب و گل برود تیرگی و محجوبی

۴

ز تاب تو برسد سنگ‌ها به یاقوتی

ز طالبیت رسد طالبی به مطلوبی

۵

بیا بیا که جمال و جلال می‌بخشی

بیا بیا که دوای هزار ایوبی

۶

بیا بیا تو اگر چه نرفته‌ای هرگز

ولیک هر سخنی گویمت به مرغوبی

۷

به جای جان تو نشین که هزار چون جانی

محب و عاشق خود را تو کش که محبوبی

۸

اگر نه شاه جهان اوست ای جهان دژم

به جان او که بگویی چرا در آشوبی

۹

گهی ز رایت سبزش لطیف و سرسبزی

ز قلب لشکر هیجاش گاه مقلوبی

۱۰

دمی چو فکرت نقاش نقش‌ها سازی

گهی چو دسته فراش فرش‌ها روبی

۱۱

چو نقش را تو بروبی خلاصه آن را

فرشتگی دهی و پر و بال کروبی

۱۲

خموش آب نگهدار همچو مشک درست

ور از شکاف بریزی بدانک معیوبی

۱۳

به شمس مفخر تبریز از آن رسید دلت

که چست دلدل دل می‌نمود مرکوبی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1768
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1118

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۷/۱۲/۰۱ - ۲۰:۳۷:۵۶
چو نقش را تو بروبی...
user_image
مسافر
۱۴۰۳/۰۱/۰۸ - ۰۳:۵۰:۰۳
سلام این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 1001 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید: parvizshahbazi aparat