
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۱۰۰
۱
ببست خواب مرا جاودانه دلداری
به زیر سنگ نهان کرد و در بن غاری
۲
به خواب هم نتوان دید خواب چشم مرا
چو مردهای که درافتاد در نمکساری
۳
کجاست خواب و کجا چشم و کو قرار دلی
کجا گذارد این فتنه صبر صباری
۴
اگر چه کوه بود عقل همچو که بپرد
ببین چه صرصر باهیبتست این باری
تصاویر و صوت


نظرات