مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۱۰۱

۱

کسی که باده خورد بامداد زین ساقی

خمار چشم خوشش بین و فهم کن باقی

۲

به ناشتاب سعادت مرا رسید شتاب

چنانک کعبه بیاید به نزد آفاقی

۳

بیا حیات همه ساقیان بپیما زود

شراب لعل خدایی خاص رواقی

۴

هزار جام پر از زهر داده بود فراق

رسید معدن تریاق و کرد تریاقی

۵

بیا که دولت نو یافت از تو بخت جوان

بیا که خلعت نو یافت از تو مشتاقی

۶

چگونه خنده بپوشم انار خندانم

نبات و قند نتاند نمود سماقی

۷

توی که جفت کنی هر یتیم را به مراد

که هیچ جفت نداری به مکرمت طاقی

۸

جهان لهو و لعب کودکانه باده دهد

ز توست مستی بالغ که زفت سغراقی

۹

به گرد خانه دل مرا غم همی‌گردد

بکند دیده ماران زمرد راقی

۱۰

برآ در آینه شو یا ز پیش چشمم دور

که زنگ قیصر روم و عدو احداقی

۱۱

نماید آینه‌ام عکس روی و قانع نیست

صور نماید و بخشد مزید براقی

۱۲

از این گذر کن کامروز تا به شب عیش است

خراب و مست دریدیم دلق زراقی

۱۳

بریز بر سر و ریشش سبوی می امروز

هر آنک دم زند از عقل و خوب اخلاقی

۱۴

چراغ قصر جهان قیصر منست امروز

به برق عارض رومی و چشم قفچاقی

۱۵

به باد باده پراکنده گشت ابر سخن

فرست باده بی‌ابر را که رزاقی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1802
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1138

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۷/۲۸ - ۰۳:۰۳:۵۴
چگونه خنده بپوشم! انار خندانم...
user_image
شهلا
۱۳۹۷/۰۱/۲۷ - ۲۳:۳۳:۱۳
به گرد خانه دل مار غم همی گردد، لطفاً اصلاح بفرمایید