مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۱۱۹

۱

نشانت کی جوید که تو بی‌نشانی

مکانت کی یابد که تو بی‌مکانی

۲

چه صورت کنیمت که صورت نبندی

که کفست صورت به بحر معانی

۳

از آن سوی پرده چه شهری شگرفست

که عالم از آن جاست یک ارمغانی

۴

به نو نو هلالی به نو نو خیالی

رسد تا نماند حقیقت نهانی

۵

گدارو مباش و مزن هر دری را

که هر چیز را که بجویی تو آنی

۶

دلا خیمه خود بر این آسمان زن

مگو که نتانم بلی می‌توانی

۷

مددهای جانت همه ز آسمانست

از آن سو رسیدی همان سوی روانی

۸

گمان‌های ناخوش برد بر تو دل‌ها

نداند که تو حاضر هر گمانی

۹

به چه عذر آید چه روپوش دارد

که تو نانبشته غرض را بخوانی

۱۰

خنک آن زمانی که ساقی تو باشی

بریزی تو بر ما قدح‌های جانی

۱۱

ز سر گیرد این دل عروج منازل

ز سر گیرد این تن مزاج جوانی

۱۲

خنک آن زمانی که هر پاره ما

به رقص اندرآید که ربی سقانی

۱۳

گرانی نماند در آن جا و غیری

که گیرد سر مست از می گرانی

۱۴

به گفت اندرآیند اجزای خامش

چنان که تو ناطق در آن خیره مانی

۱۵

چه‌ها می‌کند مادر نفس کلی

که تا بی‌لسانی بیابد لسانی

۱۶

ایا نفس کلی به هر دم کیاست

کیت می‌فرستد به رسم نهانی

۱۷

مگو عقل کلی که آن عقل کل را

به هر دم کسی می‌کند مستعانی

۱۸

که آن عقل کلی شود عقل کلی

گر آبی نیاید ز بحر عیانی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1852
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1231
هانیه سلیمی :

نظرات

user_image
هانیه سلیمی
۱۳۹۶/۰۶/۰۱ - ۰۵:۴۹:۰۰
در بیت آخر: "که آن عقل کلی شود عقل کلی، گر آبی نیاید ز بحر عیانی" با توجه به معنای بیت و بیت پیشین؛ قرائت آقای پرویز شهبازی -در برنامه گنج حضور،شماره450 صحیح تر به نظر میرسد.به این صورت که: " که آن عقل کلی، شود جهل کلی/ گر آبی نیابد ز بحر معانی".از آنجایی که نسخه ی چاپ امیرکبیر غزلیات شمس به تصحیح استاد فروزانفر، سرشار از اغلاط تایپی و چاپی ست؛ پُر بیراه نیست که این بیت در اصل همانطور باشد که آقای شهبازی می خواند.پیوند به وبگاه بیرونیبرای جستجوی بیشتر به سراغ گزیده غزلیات شمس شفیعی کدکنی رفتم، این غزل را میان گزیده ها نیافتم.