مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۱۲۷

۱

عجیب‌العجایب توی در کیایی

نما روی خود، گر عجب می‌نمایی

۲

توی محرمِ دل، توی همدمِ دل

به‌جز تو که داند رهِ دلگشایی؟

۳

تو دانی که دل در کجاها فتادست

اگر دل نداند تو را که کجایی

۴

برافکن بر او سایهٔ از سعادت

که مسجودِ قانی و جانِ همایی

۵

جهان را بیارا به نورِ نبوّت

که استادِ جانِ همه انبیایی

۶

گهر سنگ بود وز تو گشت گوهر

عطا کن، عطا کن، که بحرِ عطایی

۷

نه آبِ منی بُد، که شخص سنی شد؟!

چو رست از منی، وارهانش ز مایی

۸

کفِ آب را تو بدادی زمینی

سیه‌دود را تو بدادی سمایی

۹

چو تبدیلِ اشیا تو را بُد میسّر

همه حلم و علمی، همه کیمیایی

۱۰

حرام است خواب شب، ایرا تو ماهی

که در شب، چو بدری ز جان‌ها برآیی

۱۱

میا خواب اینجا، برو جای دیگر

که بحر است چشمم، در او غرقه آبی

۱۲

شبا، در تهیّج چو مارِ سیاهی

جهان را بخوردی، مگر اژدهایی

۱۳

چو خلّاقِ بی‌چون، فسون بر تو خوانَد

هرآنچ بخوردی سحرگه بزایی

۱۴

الا ماهِ گردون! که سیّاح چرخی

پی من باشد دمی گر بپایی؟!

۱۵

تو در چشمِ بعضی مقیمی و ساکن

تو هر دیده را شیوه‌ای می‌نمایی

۱۶

اسکان قلبی! علیکم ثنایی

افیضوا علینا، کووس البقء

۱۷

گر آن، جانِ جان را ندیدی دلا تو

اگر جمله چشمی، اسیرِ عمایی

۱۸

چو هفتاد و دو ملّتی عقل دارد

بجو در جنونش دلا اصطفایی

۱۹

اجیبوا، اجیبوا هواکم عجیب

صفا من هواکم نسیم الهوایی

۲۰

تن اندر جنونش، دلم ارغنونش

روانم زبونش، ز بی‌دست‌وپایی

۲۱

مگر اختران دیده‌اندت ز بالا

فرو کرده سرها برای گوایی

۲۲

غلط، کیست اختر؟! که بویی نبردست

دلِ عقلِ کُل با همه ارتقایی

۲۳

فلا عیش یا سادتی ما عداکم

بظعن و سیر ولا فی ثواء

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1858
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1230

نظرات

user_image
مجتبی
۱۴۰۰/۰۶/۳۰ - ۱۶:۵۵:۴۳
در بیت اول با عجب‌العجایب نمیتوان وزن شعر را درست خواند. با عجیب‌العجایب وزن شعر درست میشود. استاد فروزانفر هم در تصحیح خود عجیب‌العجایب ثبت کرده‌اند.
user_image
مجتبی
۱۴۰۰/۰۶/۳۰ - ۱۷:۰۲:۳۴
در بیت دوم توی هنگام خواندن به صورت تووی (هم از نظر وزن خوانش و هم از نظر معنا همان تویی است که ما امروز به کار میبریم) خوانده میشود.
user_image
مجتبی
۱۴۰۰/۰۶/۳۰ - ۱۷:۰۵:۴۵
در بیت سوم: ها در کجاها میرساند که دل پاره‌پاره و تکه‌تکه است و انطباقی دارد با تعبیر مشهور شرحه‌شرحه در آغاز مثنوی.
user_image
مجتبی
۱۴۰۰/۰۶/۳۰ - ۱۷:۱۱:۲۱
در بیت پنجم: از این بیت بوضوح دیده میشود که مخاطب این غزل مقوله‌ای از قبیل عشق یا خدا یا عقل یا ... است و مخاطب غزل حضرت شمس‌الدین تبریزی نیست. نام این استاد والامقام هم در این غزل نیامده.
user_image
مجتبی
۱۴۰۰/۰۶/۳۰ - ۱۷:۲۲:۳۵
بیت شش: تبدیل سنگ به لعل و گهر همواره به لحاظ علمی و عرفانی مورد توجه بوده. حافظ جایی آنرا حاصل تابش خورشید و سعی باد و باران و در جایی آنرا حاصل را قرار گرفتن سنگ در مقام صبر میداند. هر دو معنا بوضوح با هم قابل جمع هستند و قدری کمک به فهم این بیت میکنند.
user_image
مجتبی
۱۴۰۰/۰۶/۳۰ - ۱۷:۲۸:۰۷
بیت هفت: از بازی با کلمات آغاز و به معنایی بسیار والا ختم میشود. تبدیل نطفه به انسان چون نطفه منی هم نامیده میشود را به رهایی از تکبر تعبیر کرده چرا که منی از سویی دیگر معنی تکبر هم میدهد. بعد میگوید قدمی دیگر برای رشد رهایی از "مایی" است. یعنی این بار باید گروه و فرقۀ خود را هم کنار گذاشت و این امور هم متکبر نبود.
user_image
مجتبی
۱۴۰۰/۰۶/۳۰ - ۱۷:۳۱:۴۱
بیت چهارده: وزن بیت خراب است. استاد فروزانفر "پی من چه باشد" ثبت کرده‌اند که وزن صحیحی هم دارد.