
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۱۳
۱
رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب
که ابر را عربان نام کردهاند رباب
۲
چنانک ابر سقای گل و گلستانست
رباب قوت ضمیرست و ساقی الباب
۳
در آتشی بدمی شعلهها برافروزد
بجز غبار نخیزد چو دردمی به تراب
۴
رباب دعوت بازست سوی شه بازآ
به طبل باز نیاید به سوی شاه غراب
۵
گشایش گره مشکلات عشاقست
چو مشکلیش نباشد چه درخورست جواب
۶
جواب مشکل حیوان گیاه آمد و کاه
که تخم شهوت او شد خمیرمایه خواب
۷
خر از کجا و دم عشق عیسوی ز کجا
که این گشاد ندادش مفتح الابواب
۸
که عشق خلعت جانست و طوق کرمنا
برای ملک وصال و برای رفع حجاب
۹
به بانگ او همه دلها به یک مهم آیند
ندای رب برهاند ز تفرقه ارباب
۱۰
ز عشق کم گو با جسمیان که ایشان را
وظیفه خوف و رجا آمد از ثواب و عقاب
تصاویر و صوت


نظرات
عباس جنت