مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۱۴۷

۱

ساقیا ساقیا روا داری

که رود روز ما به هشیاری

۲

گر بریزی تو نقل‌ها در پیش

عقل‌ها را ز پیش برداری

۳

عوض باده نکته می‌گویی

تا بری وقت ما به طراری

۴

درد دل را اگر نمی‌بینی

بشنو از چنگ ناله و زاری

۵

ناله نای و چنگ حال دلست

حال دل را تو بین که دلداری

۶

دست بر حرف بی‌دلی چه نهی

حرف را در میان چه می‌آری

۷

طوق گردن توی و حلقهٔ گوش

گردن و گوش را چه می‌خاری

۸

گفته را دانه‌های دام مساز

که ز گفتست این گرفتاری

۹

گه کلیدست گفت و گه قفلست

گاه از او روشنیم و گه تاری

۱۰

گفت بادست گر در او بوییست

هدیه تو بود که گلزاری

۱۱

گفت جامست گر بر او نوریست

از رخ تو بود که انواری

۱۲

مشک بربند کوزه‌ها پر شد

مشک هم می‌درد ز بسیاری

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1874
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1221

نظرات

user_image
بی نشان
۱۳۹۹/۰۸/۰۸ - ۱۲:۱۳:۱۱
صرفا جهت خوانش آسان تر برخی عریزان و ادب دوستانی که در برخی نگاشته ها میفرمایند توفیق آشنایی بدایی با گنجینه ی گرانسنگ فرهنگ و ادب پارسی و اشعار آبدار آن را دارند جسارت تلقی نفرمایند فرهیختگان و اساتید : 1: ناله ی نای و چنگ حال دل است 2: طوق گردن تویی و حلقه ی گوش 3: هدیه ی تو بود که گلزاری