
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۱۵۰
۱
من مرید توَم مراد توی
من غلامم چو کیقباد توی
۲
دل مرید تو و تو را خواهد
کاین در بسته را گشاد توی
۳
خاک پای توام ولی امروز
گردم اندر هوا که باد توی
۴
زهد من می جهاد من ساغر
چو مرا زهد و اجتهاد توی
۵
گرچه من بدنهاد و بدگهرم
شاکرم چون در این نهاد توی
۶
ور نهادی که تو کنی برداشت
خوش بود چون همه مراد توی
۷
زهر باده شود چو جام توی
ظلم احسان شود چو داد توی
۸
بس کنم ذکر تو نگویم بیش
ذکر هر ذکر و یاد یاد توی
تصاویر و صوت


نظرات
نادر..