
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۱۵۱
۱
چند اندر میان غوغایی
خوی کن پاره پاره تنهایی
۲
خلوتی را لطیف سوداییست
رو بپرسش که در چه سودایی
۳
خلوت آنست که در پناه کسی
خوش بخسپی و خوش بیاسایی
۴
زیر سایه درخت بخت آور
زود منزل کنی فرود آیی
۵
ور تو خواهی که بخت بگشاید
زیر هر سایه رخت نگشایی
۶
سوی انبان ما و من نروی
گرچه او گویدت که از مایی
۷
رو به خود آر هر کجا باشی
روسیاهست مرد هرجایی
۸
خود تو چیست بیخودی زان کس
که از او در چنین تماشایی
۹
چون رسیدی به شه صلاح الدین
گر فسادی سوی صلاح آیی
تصاویر و صوت


نظرات