
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۱۵۹
۱
زندگانی مجلس سامی
باد در سروری و خودکامی
۲
نام تو زنده باد کز نامت
یافتند اصفیا نکونامی
۳
میرسانم سلام و خدمتها
که رهی را ولی انعامی
۴
چه دهم شرح اشتیاق که خود
ماهیم من تو بحر اکرامی
۵
ماهی تشنه چون بود بیآب
ای که جان را تو دانه و دامی
۶
سبب این تحیت آن بودست
که تو کار مرا سرانجامی
۷
حاصل خدمت از شکرریزت
دارد اومید شربت آشامی
۸
ز آن کرمها که کردهای با خلق
خاص آسوده است و هم عامی
۹
بکشش در حمایتت کامروز
توی اهل زمانه را حامی
۱۰
تا که در ظل تو بیارامد
که تو جان را پناه و آرامی
۱۱
که شوم من غریق منت تو
کابتدا کردی و در اتمامی
۱۲
باد جاوید بر مسلمانان
سایهات کآفتاب اسلامی
۱۳
این سو ار کار و خدمتی باشد
تا که خدمت نمای و رامی
تصاویر و صوت

نظرات
بی نشان
nabavar
بی نشان