مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۱۶۲

۱

ای که مستک شدی و می‌گویی

تو غریبی و یا از این کویی

۲

مست و بی‌خویش می‌روی چپ و راست

بی چپ و راست را همی‌جویی

۳

نی چپست و نه راست در جانست

آن که جان خسته از پی اویی

۴

ز آن شکر روی اگر بگردانی

اگر نباتی بدانک بدخویی

۵

ور تو دیوی و رو بدو آری

الله الله چه خوب مه رویی

۶

دلم از جا رود چو گویم او

می‌برد جان و دل زهی اویی

۷

هین ز خوهای او یکی بشنو

گاه شیری کند گه آهویی

۸

در ره او نماند پای مرا

زانوام را نماند زانویی

۹

جز به چوگان او مغلطان سر

گر به میدان او یکی گویی

۱۰

هین خمش کن حدیث باز مپیچ

آسمان‌وار اگر یکی تویی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1883
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1216

نظرات

user_image
بی نشان
۱۳۹۹/۰۸/۰۷ - ۰۴:۵۸:۵۹
1: گر نباتی بدانک بدخویی....2: هین خمش کن در این حدیث مپیچ