مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۱۶۶

۱

ای دل سرمست، کجا می‌پری؟

بزم تو کو؟ باده کجا می‌خوری؟

۲

مایهٔ هر نقش و ترا نقش نی

دایهٔ هر جان و تو از جان بری

۳

صد مثل و نام و لقب گفتمت

برتری از نام ولقب، برتری

۴

چونک ترا در دو جهان خانه نیست

هر نفسی رخت کجا می‌بری؟

۵

نقد ترا بردم من پیش عقل

گفتم: « قیمت کنش ای جوهری

۶

صیر فی نقد معانی توی

سرمه کش دیدهٔ هر ناظری »

۷

گفت: « چه دانم ببرش پیش عشق

عشق بود نقد ترا مشتری

۸

چون به سر کوچهٔ عشق آمدیم

دل بشد و من بشدم بر سری

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1886
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1209
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۷/۰۷/۲۵ - ۱۱:۳۳:۳۵
در مورد دلی هست که به معشوق رسیده و سرمست از عشق اوست که باده کجا میخوری یا کجا وچگونه مست عشق او میشوی تو که دایه همه جانهایی وخود بیجان. دوباره شعرو بخونم و ادامه....
user_image
بی نشان
۱۳۹۹/۰۷/۲۹ - ۰۸:۲۸:۲۵
صیرفی نقد معانی تویی