مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۱۷

۱

یار آمد به صلح ای اصحاب

ما لکم قاعدین عند الباب

۲

نوبت هجر و انتظار گذشت

فادخلوا الدار یا اولی الالباب

۳

آفتاب جمال سینه گشاد

فاخلعوا فی شعاعه الاثواب

۴

ادب عشق جمله بی‌ادبیست

أمّة العشق عشقهم آداب

۵

بادهٔ عشق ننگ و نام شکست

لا رئوساً تری و لا اذناب

۶

لذت عشق با دماغ آمیخت

کامتزاج العبید بالارباب

۷

دختران ضمیر سرمستند

وسط روض القلوب و الدولاب

۸

گر شما محرم ضمیر نه‌اید

فاسئلوهن من وراء حجاب

۹

شمس تبریز جام عشق از تو

و خذ الکبد للشراب کباب

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 225
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 153
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
ابراهیم حاج محمّدی
۱۳۹۸/۰۶/۱۳ - ۱۱:۳۲:۴۶
مصرع دهم باید {{ لا رووسا تری و لا اذناب}} باشد
user_image
همایون
۱۴۰۳/۰۲/۲۵ - ۱۸:۰۹:۵۶
یار آمد به صلح ای اصحاب بر شبستان برآمد آن مهتاب  نوبت هجر و انتظار گذشت پس از این کاه ما و آن خیزاب آفتاب جمال سینه گشاد سایبان ها کنیم جمله خراب ادب عشق جمله بی‌ادبیست رخش و میدان و پهلوان و شتاب بادهٔ عشق ننگ و نام شکست یافت ره سوار چو دید سراب لذت عشق با دماغ آمیخت لذت از فهم کم جو ای بی تاب دختران ضمیر سرمستند می وزد باد خرم و شاداب گر شما محرم ضمیر نه‌اید می نجویید گوهر نایاب شمس تبریز جام عشق از تو ما و نغمه چنگ و تار و رباب
user_image
وحید نجف آبادی
۱۴۰۳/۰۶/۰۱ - ۲۰:۵۰:۳۷
درود یکی از مصراع ها اینجور معنی جذابتری داره باده عشق ننگ و نام شکست ره یافت سوار چو شد خراب
user_image
وحید نجف آبادی
۱۴۰۳/۰۶/۰۱ - ۲۰:۵۱:۳۸
گر شما محرم ضمیر نه اید طلب کنید از آن ارباب