مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۱۷۱

۱

خشم مرو خواجه! پشیمان شوی

جمع نشین، ورنه پریشان شوی

۲

طیره مشو خیره مرو زین چمن

ورنه چو جغدان سوی ویران شوی

۳

گر بگریزی ز خراجات شهر

بارکش غول بیابان شوی

۴

گر تو ز خورشید حمل سر کشی

بفسری و برف زمستان شوی

۵

روی به جنگ آر و به صف شیروار

ورنه چو گربه تو در انبان شوی

۶

کم خور ازین پاچهٔ گاو، ای ملک

سیر چریدی، خر شیطان شوی

۷

کافر نفست چو زبون تو شد

گر همه کفری همه ایمان شوی

۸

روی مکن ترش ز تلخی یار

تا ز عنایت گل خندان شوی

۹

دست و دهان را چو بشویی ز حرص

صاحب و همکاسهٔ سلطان شوی

۱۰

ای دل، یک لحظه تو دیوانهٔ

با دمی خواجهٔ دیوان شوی

۱۱

گاه بدزدی، ره ایرن زنی

گاه روی شحنهٔ توران شوی

۱۲

گه ز (سپاهان) و حجاز) و (عراق)

مطرب آن ماه خراسان شوی

۱۳

بوقلمونی چه شود گر چو عقل

یک صفت و یک دل و یکسان شوی؟

۱۴

گر نکنی این همه خاموش باش

تا به خموشی همگی جان شوی

۱۵

روی به شمس الحق تبریز کن

تا ملک ملک سلیمان شوی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1889
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1211

نظرات

user_image
حسن آقا
۱۳۹۱/۰۷/۱۱ - ۰۶:۱۶:۲۲
لطفاَ تصحیح بفرمایید ؛1-بیت دهم مصراع دوم ، باز دمی خواجه دیوان شوی2- بیت یازدهم مصراع اول ، گاه بدزدی، ره ایران زنی
user_image
ساناز
۱۳۹۱/۱۰/۱۹ - ۰۳:۳۵:۳۷
شرح و تفسیری از این غزل:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
رهگذر
۱۳۹۶/۰۹/۱۸ - ۰۵:۱۳:۴۱
خورشید حمل یعنی چ ؟
user_image
خواجوی کرمانی
۱۳۹۶/۰۹/۱۸ - ۱۰:۳۲:۳۳
رهگدر گرامی، ابو نصر فراهی می گوید:" برج ها دیدم که از مشرق بر آوردند سرجمله در تسبیح و در تهلیل حی لا یموتچون حمل چون ثور چون جوزا و سرطان و اسدسنبله میزان و عقرب ،قوس و جدی و دلو و حوت "برجهای دوازده گانه، حمل برج بره است آغاز فرورددینفردوسی می فرماید:" چو آمد به برج بره آفتابجهان شد پر از رنگ وآیین و آبکیومرس شد بر جهان کدخداینخستین به کوه اندرون ساخت جای "
user_image
حمید رضا۴
۱۳۹۶/۰۹/۱۸ - ۱۲:۰۶:۰۹
رهگذر گرامی،سپاس از اینکه من را با این غزل فوق العاده آشنا کردید. اگر اشتباه نکنم حَمَل نام موقعیت ارتفاعی خورشید در ماه فروردین است که هوا رو به گرمی می نهد.در ماه های بعدی این موقعیت ها با بالا رفتن و پایین آمدن تغییر میکنند و نام های دیگری به خود می گیرند.می فرماید واقعیات و حقایق را باید پذیرفت و جنگیدن با آنها محکوم به شکست است.
user_image
بهزاد علوی (باب)
۱۳۹۷/۱۰/۱۹ - ۰۷:۱۳:۴۶
در بیت 12 سمت راست همچنان که (سپاهان) و (حجاز) و (عراق) در کمان آمده اندبهتر است که در مصرع سمت چپ هم (خراسان) در کمان ئوشته شود
user_image
رسول
۱۳۹۸/۰۴/۰۵ - ۱۴:۳۳:۴۱
خطاب به دوست عزیز ب علوی نام های سپاهان و حجاز و عراق در اینجا نه نام منطقه، که نام مقام های موسیقی دورۀ مولانا هستند و در زمان او نام هیچیک از مقام های موسیقی «خراسان» نبوده است همچنان که در بیت قبلی نام های مکان «ایران» و «توران» در کمان نیامده اند
user_image
امیرحسین فیض شاهی
۱۴۰۱/۱۰/۰۷ - ۱۳:۳۹:۲۱
تاکه شدم رهروقوم یقین.... ساکن کوی معین شدم
user_image
بهزاد علوی (باب)
۱۴۰۳/۰۵/۰۵ - ۱۵:۲۲:۴۳
رسول گرامی با سپاس از لطف خود که "خراسان" را (از قول این حقیر)  تعبیر به نام منطقه فرمودید ... ابداََ بخاطراین که خراسان به این صورت به معنای منطقه در کمان و به صورت (خراسان) نوشته شود در نظر نبوده و نخواهد بود و با رجوع به فرهنگ معین (دوره 6 جلدی - چاپ هشتم - سال 1371) دقت کنید: " خراسان نغمه ایست در موسیقی قدیم"  و بهتر است با همگونی با مصرع سمت راست و همگون با مابقی واژه ها  در کمان و به صورت (خراسان) نوشته شود!  چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست     سخن شناس نه ای جان من خطا این جاست!