
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۱۸۱
۱
ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی
فالقهوة من شرطی، لاالتوبة من شانی
۲
ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی
آن جام سفالین کو؟ وان راوق ریحانی
۳
لو تمزجها بالدم، من ادمع اجفانی
یزداد لها صبغ فی احمر القانی
۴
صفهای پریرویان، در بزم سلیمانی
با نغمهٔ داودی، مرغ خوش الحانی
۵
یا یوسف عللنی، لو لامک اخوانی
کم من علل یشفی، من علة احزانی
۶
شو گوش خرد برکش، چون طفل دبستانی
تا پیر مغان بینی در بلبله گردانی
۷
اقبلت علی وصلی، راحلت لهجرانی
این القدم الاول؟ اینالنظر الثانی
تصاویر و صوت


نظرات
منصور محمدزاده
بی نشان