
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۱۹۳
۱
غدرالعشق فزلت قدمی
مزجالفرقة دمعی بدمی
۲
و حنیالقلب بما اورثنی
ندما فی ندم فی ندم
۳
کرة الحجب وجودی و نی
اسفا لیت وجودی عدمی
۴
و سقیالصب و قد اسکرنی
شرب القلب و ماذاق فمی
۵
ای صنم لطف ترا میدانم
نیم ای دوست، بدان حد عجمی
۶
ز لطیفی تو، گر شکر ترا
بدل اندیشم، ترسم برمی
۷
من کی باشم؟! که تو بر تخت جمال
حسرت شاه و سپاه و حشمی
۸
منه انگشت تو بر حرف کژم
من اگر حرف کژم تو قلمی
۹
سبقالجود وجودی قدما
منک، یا انت ولیالنعم
۱۰
به حق جود وجودت که مبر
ز من بیدل و هذا قسمی
۱۱
لا تبح قتلی بالصد وصل
و اجرنی، انا صید الحرم
تصاویر و صوت

نظرات