
مولانا
غزل شمارهٔ ۳۲۱۰
۱
اتاک الصوم فی حلل السعود
فدم واسلم علی رغم الحسود
۲
وصم وافطر و عید فی نعیم
لک العمر المؤبد بالخلود
۳
فلا زالت تزف لک التهانی
مهناة منالملک الودود
۴
فشکرا ثم شکرا ثم شکرا
لاوراد العطا خیرالورود
۵
و سقیا ثم سقیا ثم سقیا
لجود بعد جود بعد جود
۶
و کأسا قد سقیناه دهاثا
یری رقراقها تحتالجلود
۷
ینابیع جرت شرقا و غربا
کانهارالجنان بلا رکود
۸
و نیران الشباب موقدات
بسعد لا یخاف منالخمود
۹
براح الروح روحی! قرعینا
و یا نفسی دعاک الجد عودی
۱۰
و ارضالله واسعة فسیح
الی رب رؤف بالوفود
۱۱
ینادی ربنا، عودوا الینا
اجبیونا و اوفوا بالعقود
۱۲
ازهدا فی ملاقاتی و عندی
وجود، فی وجود فی وجود
۱۳
ولم یخسر طلوب فی فنائی
ولم یمکن خلاف فی وعودی
۱۴
خمش کردم که هر ناگفتهٔ را
بدیدم من که دیدی و شنودی
تصاویر و صوت

نظرات