مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۳۰

۱

بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت

سرمست همی‌گشت به بازار مرا یافت

۲

پنهان شدم از نرگس مخمور مرا دید

بگریختم از خانه خمار مرا یافت

۳

بگریختنم چیست کز او جان نبرد کس

پنهان شدنم چیست چو صد بار مرا یافت

۴

گفتم که در انبوهی شهرم که بیابد

آن کس که در انبوهی اسرار مرا یافت

۵

ای مژده که آن غمزه غماز مرا جست

وی بخت که آن طره طرار مرا یافت

۶

دستار ربود از سر مستان به گروگان

دستار برو گوشه دستار مرا یافت

۷

من از کف پا خار همی‌کردم بیرون

آن سرو دو صد گلشن و گلزار مرا یافت

۸

از گلشن خود بر سر من یار گل افشاند

وان بلبل وان نادره تکرار مرا یافت

۹

من گم شدم از خرمن آن ماه چو کیله

امروز مه اندر بن انبار مرا یافت

۱۰

از خون من آثار به هر راه چکیدست

اندر پی من بود به آثار مرا یافت

۱۱

چون آهو از آن شیر رمیدم به بیابان

آن شیر گه صید به کهسار مرا یافت

۱۲

آن کس که به گردون رود و گیرد آهو

با صبر و تأنی و به هنجار مرا یافت

۱۳

در کام من این شست و من اندر تک دریا

صاید به سررشته جرار مرا یافت

۱۴

جامی که برد از دلم آزار به من داد

آن لحظه که آن یار کم آزار مرا یافت

۱۵

این جان گران جان سبکی یافت و بپرید

کان رطل گران سنگ سبکسار مرا یافت

۱۶

امروز نه هوش است و نه گوش است و نه گفتار

کان اصل هر اندیشه و گفتار مرا یافت

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 231
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 157
محسن لیله‌کوهی :
فاطمه زندی :
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
مهرزاد شایان
۱۳۹۳/۰۳/۰۱ - ۱۴:۳۴:۴۵
بیت چهارمگفتم که در انبوهی شهرم کی بیابدآن کس که در انبوهی اسرار مرا یافت«کی» نادرست است. مطابق با نسخه تصحیح شده استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، «که» صحیح است. (کلیات شمس تبریزی/ مولانا جلال‌الدین محمد مولوی/ نشر پیمان، چاپ چهارم 1381/ صفحه 131، غزل 330)گفتم که: «در انبوهی شهرم که بیابد؟»ـ آن‌کس که در انبوهی اسرار مرا یافت
user_image
مهرزاد شایان
۱۳۹۳/۰۳/۰۱ - ۱۴:۴۷:۴۶
بیت ششمدستار ربود از سر مستان به گروگاندستار برو گوشه دستار مرا یافتجهت جلوگیری از خوانش اشتباه، بهتر است که در مصرع دوم، بین «بر» و «و» فاصله باشد.دستار ربود از سر مستان به گروگاندستار بَر و گوشه دستار مرا یافتمطابق با: انسانم آرزوست (برگزیده و شرح غزلیات مولانا/شمس) / گزینش، توضیحات، مقدمه و فهرست‌ها از بهاالدین خرمشاهی/ انتشارت نگاه، چاپ اول 1386/ غزل شماره 117، صفحه 196
user_image
نگار
۱۳۹۷/۱۲/۰۵ - ۲۳:۲۸:۴۸
چه شعر آهنگین زیبایی. یعنی با اینکه از عشق فرار میکردم، خود یار من رو پیدا کرد و خوش به سعادتم
user_image
علی امینی
۱۳۹۸/۰۴/۱۶ - ۲۲:۳۴:۰۷
بسیار زیبا حضرت مولانا یا حی و یا قیوم را به زبان انحصاری خودش بیان کرده، همچنان از خواندنش مشعوف می شوم
user_image
مهدیه
۱۳۹۹/۱۲/۲۹ - ۰۷:۴۲:۱۶
دستارْ به رو؛ گوشه ی دستارِ مرا یافت. دستار به رو صفت فاعلی است یعنی معشوق با چهره ای پوشانده شده و دستار به رو به صورت ناشناس اومد و گوشه ی دستار مرا پیدا کرد
user_image
مهدیه
۱۳۹۹/۱۲/۲۹ - ۰۷:۴۴:۱۸
دستارْ به رو؛ گوشه ی دستارِ مرا یافت. دستار به رو صفت فاعلی است. یعنی معشوق با چهره ای پوشانده شده و دستار به رو آمد و گوشهٔ دستار مرا یافت.
user_image
مشایخی
۱۴۰۰/۰۱/۰۹ - ۰۱:۱۳:۲۵
معنای چند بیت:_دوباره آن دلبر جوانمرد منو پیدا کرد تعجب کرد از اینکه منو تو بازار پیدا کرد ( تعجب کرد از اینکه باز منو مشغول دنیا و ظواهر دنیا پیدا کرد )_منو وقتی پیدا کرد که از نرگس مخمور و خانه خمار فرار کرده بودم ( از عالم غیب فرار کرده بودم )_گریختن من چه فایده ای داره که جان همه در دست اوست پنهان شدن من چه فایده ای داره که تا به حال صد بار منو پیدا کرده_با خودگفتم چطور ممکنه منو توی این بازار ( عالم ظواهر و دنیا ) پیدا کنه در حالی که قبلا منو توی عالم اسرار پیدا کرده بود_مژده که اون دلبر منو پیدا کرد_توی راه های مختلفی که تا به حال رفتم از خون من چکیده شده و از همین رد خون بود که منو پیدا کرد_امروز نیازی به گوش و هوش و گفتار نیستکه اون دلبر (که اصل اندیشه و گفتار هست ) منو پیدا کرده