مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۵۳

۱

زهی می کاندر آن دستست هیهات

که عقل کل بدو مستست هیهات

۲

بر آن بالا برد دل را که آن جا

سر نیزه زحل پستست هیهات

۳

هر آن کو گشت بی‌خویش اندر این بزم

ز خویش و اقربا رسته‌ست هیهات

۴

چو عنقا برپرد بر ذروه قاف

که پیشش که کمربسته‌ست هیهات

۵

عجایب بین که شیشه ناشکسته

هزاران دست و پا خسته‌ست هیهات

۶

مرا گویی که صبر آهسته‌تر ران

چه جای صبر و آهسته‌ست هیهات

۷

بده آن پیر را جامی و بنشان

که این جا پیر بایسته‌ست هیهات

۸

خصوصا جان پیری‌ها که عقل‌ست

که خوش مغزست و شایسته‌ست هیهات

۹

از آن باغ و ریاض بی‌نهایت

همه عالم چو گلدسته‌ست هیهات

۱۰

چو گلدسته‌ست پوسیده شود زود

به دشتی رو کز او رسته‌ست هیهات

۱۱

میی درکش به نام دلربایی

که بس زیبا و برجسته‌ست هیهات

۱۲

ز بس خون‌ها که او دارد به گردن

خرد را طوق بسکسته‌ست هیهات

۱۳

شکن‌هایی که دارد طره او

بهای مشک بشکسته‌ست هیهات

۱۴

خمش کردم خموشانه به من ده

که دل را گفت پیوسته‌ست هیهات

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 243
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 165
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
سلیمانی فارسانی
۱۳۹۳/۱۲/۱۰ - ۲۲:۳۷:۳۹
سلام مصرع دوم بین دوازدهم باید "بشکستست " باشد
user_image
سلیمانی فارسانی
۱۳۹۳/۱۲/۱۰ - ۲۲:۳۹:۵۶
سلام و سپاس از خدمات ارزشمند شما به شعر و ادب پارسی، مصرع دوم بیت دوازدهم باید "بشکستست"باشد که به اشتباه "بسکستست"قید شده است.