مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۵۹

۱

در این جو دل چو دولاب خرابست

که هر سویی که گردد پیشش آبست

۲

وگر تو پشت سوی آب داری

به پیش روت آب اندر شتابست

۳

چگونه جان برد سایه ز خورشید

که جان او به دست آفتابست

۴

اگر سایه کند گردن درازی

رخ خورشید آن دم در نقابست

۵

زهی خورشید کاین خورشید پیشش

چو سیماب از خطر در اضطرابست

۶

چو سیماب‌ست مه بر کف مفلوج

بجز یک شب دگر در انسکابست

۷

به هر سی شب دو شب جمع‌ست و لاغر

دگر فرقت کشد فرقت عذابست

۸

اگر چه زار گردد تازه روی‌ست

ضحوکی عاشقان را خوی و دابست

۹

زید خندان بمیرد نیز خندان

که سوی بخت خندانش ایابست

۱۰

خمش کن زانک آفات بصیرت

همیشه از سؤالست و جوابست

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 247
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 167
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
جعفر
۱۳۸۹/۰۴/۱۱ - ۰۳:۰۱:۱۲
مصرع آخر باید سوال باشد و نه سال- ترتیب شعر چنین می گوید
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۳/۱۱/۰۷ - ۱۱:۰۳:۱۹
در بیت هشتم می فرماید:اگر چه زار گردد، تازه روی استضحو کی ، عاشقان را خوی و داب استاین بیت در نسخه تصحیح شده استاد فروازانفر ص 214 جلد نخست نیز به همین شکل آمده است .داب به معنای عادت و خوی استضحو اگر با فتحه ض باشد به معنای هنگام چاشت استو اگر با ضمه ض باشد به معنای بیرون آمدن در آفتاب.با توجه به قرینه های موجود در مصراع قبل و بیت بعد و با توجه به اندیشه شادی مدار مولانا پندار من این ایت که این مصراع باید به این شکل باشد:ضحک مر عاشقان را خوی و داب استو الله اعلم بالصواب
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۱۴ - ۱۶:۰۰:۵۴
اینجا اصلا صحبت از ضحو نیست . مولانا می گوید ضحوکی نه ضحو .ضحوک یعنی : بسیار خند . ( فرهنگ نفیسی )در مورد " داب " هم اشتباه می کنید .داب بر وزن خواب ، یعنی : کروفر و شان و شوکت و خودنمایی .داب که شما نوشته اید ( به معنی رسم و عادت و خو ) ، تلفظش da'b است . در واقع اصلا داب نیست و آن الف ، همزه است . و مثل راس (= سر ) خوانده می شود .منبع : فرهنگ نفیسیدر این غزل اگر به قافیه ها توجه کنید می بینید که داب بر وزن خواب ( به معنی کر و فر و... ) صحیح است .
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۱۵ - ۰۴:۵۱:۲۰
ضحوک دارای معنی دیگری هم هست که فراموش کردم بنویسم :ضحوک (zahuk ) ص . ع . بسیار خند .ضحوک ( zahuk ) ا . ع . راه فراخ و پیدا و آشکار و روشن .منبع : فرهنگ نفیسی