مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۷۰

۱

آمد رمضان و عِید با ماست

قفل آمد و آن کلید با ماست

۲

بربست دهان و دیده بگشاد

وان نور که دیده دید، با ماست

۳

آمد رمضان به خدمتِ دل

وان کَش که دل آفرید با ماست

۴

در روزه اگر پدید شد رنج

گنج دل ناپدید با ماست

۵

کردیم ز روزه جان و دل پاک

هر چند تنِ پلید با ماست

۶

روزه به زبانِ حال گوید:

«کم شو که همه مزید با ماست

۷

چون هست صلاحِ دین در این جمع

منصور و ابایزید با ماست»

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 252
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 170
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
محمد سعید
۱۳۹۱/۰۴/۲۹ - ۰۵:۲۸:۲۴
@در مصرع : کم شو که همه مرید با ماستواژه "مزید" صحیح است که تقیض کم به شمار می آید. خواهشمند است تصحیح گردد.
user_image
محمد سعید
۱۳۹۱/۰۴/۲۹ - ۰۵:۳۱:۵۵
با پوزش دوباره؛ در حاشیه پیشین بنده هم واژه نقیض درست است نه تقیض!
user_image
محمد عسگری - وفا -
۱۳۹۵/۰۳/۱۷ - ۱۴:۲۰:۲۷
به نظر میرسد نظر حاشیه نویس محترم درست و خدشه ناپذیر باشد، یعنی « مزید» باید جایگزین «مرید» گردد. حال چرا این پیشنهاد مسکوت مانده است نمیدانم !
user_image
عیسی
۱۳۹۵/۰۳/۲۱ - ۱۲:۱۰:۴۵
بخاطر اینکه همان مرید صحیح است. "مرید" یکی از اسما باریتعالی هست. بنابراین این بیت کاملا صحیح به نگارش در اومده. همانطور که استادم میفرمایند: روزه باعث میشه انانیت وجود کم بشه جوری که خدا اون وسط پیدا بشه.
user_image
عیسی
۱۳۹۵/۰۳/۲۱ - ۱۳:۱۱:۱۵
بهزاد عزیز، لازم نیست این همه تند برید. در درجه اول، شما رو دعوت می‌کنم این‌جا رو بخونید:پیوند به وبگاه بیرونیچگونه از حرف‌های من برداشت کردید که "حافظ همواره در مسجد بوده و در حال مناظرات کلامی بوده است.". مناظرات کلامی بین علما در مسجد شیوع داشته. این به این معنی نیست که این شخص همیشه توی مجلس در حال مناظرات کلامی بوده. لطفا این رو بخونید:عرفان و رندی در شعر حافظ به قلم داریوش آشوری. به عنوان یک مثال دم‌دستی غزل با مطلع "واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند" رو ملاحظه کنید. چه شخصی خواهان مناظره با دانشمند مجلس هست؟ راجع‌به تفسیر اشتباه و معکوس شما باید عرض کنم، "از آنجا که اهل کلام در گوشه محراب یافت می‌شوند، بنابراین شاید بهمین دلیل باشد که حافظ به ابروی تو مشتاق است." و نه معکوس‌ش (چون حافظ به ابروی یار مشتاق هست، پس شایسته هست که اهل کلام در محراب یافت شوند؛ گرچه این استدلالتون غلطه ولی حتی با همین تفسیرتون درحال تایید این هستید که حافظ اهل مناظرات کلامی بوده.) که شما استنباط کرده‌اید. اکنون امیدوارم بتونید ترتیب استدلال رو تشخیص بدید و برداشت‌های پریشان ذهنتون رو فرض نادانی دیگران قرار ندید. درمورد بیت سوّم، باید دقیقا به بیت قبلیش مراجعه کنید: "خداوندا این قافله را حفظ کن. بواسطه همین قافله هست که شناخت ما نسبت به تو بیشتر می‌شود و بمهین قدر، اهریمن درون را محدود می‌کنیم(2). گرچه این شناخت هرگز به انتها نمی‌رسد(3)." به نظرم بعید نیست که بپذیرید ابیات 2 و 3 یه دعاگونه هستن: از خداوند در جایگاه اجابت‌کننده چیزی رو برای خداوند در جایگاه معشوق خواستن.