مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۸۴

۱

عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگرست

عشق آن دلدار ما را ذوق و جانی دیگرست

۲

سینه‌های روشنان بس غیب‌ها دانند لیک

سینه عشاق او را غیب دانی دیگرست

۳

بس زبان حکمت اندر شوق سرش گوش شد

زانک مر اسرار او را ترجمانی دیگرست

۴

یک زمین نقره بین از لطف او در عین جان

تا بدانی کان مهم را آسمانی دیگرست

۵

عقل و عشق و معرفت شد نردبان بام حق

لیک حق را در حقیقت نردبانی دیگرست

۶

شب روان از شاه عقل و پاسبان آن سو شوند

لیک آن جان را از آن سو پاسبانی دیگرست

۷

دلبران راه معنی با دلی عاجز بدند

وحیشان آمد که دل را دلستانی دیگرست

۸

ای زبان‌ها برگشاده بر دل بربوده‌ای

لب فروبندید کو را همزبانی دیگرست

۹

شمس تبریزی چو جمع و شمع‌ها پروانه‌اش

زانک اندر عین دل او را عیانی دیگرست

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 259
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 175
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
محمد بی غم
۱۳۹۴/۰۴/۱۷ - ۰۹:۵۷:۳۶
در مصرع پایانی به نظر حقیر جای شمع و جمع باید عوض بشه
user_image
امید یزدانی
۱۳۹۵/۱۰/۰۳ - ۰۲:۴۲:۱۸
به به غزل به این میگن ادم حال میکنه.فکرشو بکن خود مولوی چه حالی میکرده
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۲۴ - ۰۹:۱۳:۲۲
در دیوان شمس من مصراع دوم به این صورت نوشته شده :عشق آن دلدار ما را ذوق جانی دیگرست همچنین بیت آخر :شمس تبریزی چو شمع و شمع ها پروانه اش
user_image
بهروز
۱۳۹۹/۰۸/۰۵ - ۰۱:۴۶:۲۷
وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَـٰنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ ﴿33﴾
user_image
بابک آرش نیا
۱۳۹۹/۰۸/۲۴ - ۱۸:۵۳:۰۸
با وفایی موافقم:شمس تبریزی چو شمع و شمع ها پروانه اشبه نظر درست تر می آید
user_image
سفید
۱۴۰۲/۱۱/۲۴ - ۱۲:۱۱:۵۷
  عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگرست...