مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۴۰۹

۱

تا نلغزی که ز خون راهِ پس و پیش‌ ترست

آدمی‌دزد زِ زردزد کنون بیشترست

۲

گربزانند که از عقل و خبر می‌دزدند

خود چه دارند کسی را که ز خود بی‌خبرست

۳

خود خود را تو چنین کاسد و بی‌خصم مدان

که جهان طالب زر و خود تو کان زرست

۴

که رسول حق الناس معادن گفته‌ست

معدن نقره و زرست و یقین پرگهرست

۵

گنج یابی و در او عمر نیابی تو به گنج

خویش دریاب که این گنج ز تو بر گذرست

۶

خویش دریاب و حذر کن تو ولیکن چه کنی

که یکی دزد سبک دست در این ره حذرست

۷

سحر ار چند که تاریست حساب روزست

هر که را روی سوی شمس بود چون سحرست

۸

روح‌ها مست شود از دم صبح از پی آنک

صبح را روی به شمس است و حریف نظرست

۹

چند بر بوک و مگر مهره فروگردانی

که تو بس مفلسی و چرخ فلک پاک برست

۱۰

مغز پالوده و بر هیچ نه در خواب شدی

گوییا لقمه هر روزه تو مغز خرست

۱۱

بیشتر جان کن و زر جمع کن و خوشدل باش

که همه سیم و زر و مال تو مار سقرست

۱۲

یک شب از بهر خدا بی‌خور و بی‌خواب بزی

صد شب از بهر هوا نفس تو بی‌خواب و خورست

۱۳

از سر درد و دریغ از پس هر ذره خاک

آه و فریاد همی‌آید گوش تو کرست

۱۴

خون دل بر رخت افشان به سحرگاه از آنک

توشه راه تو خون دل و آه سحرست

۱۵

دل پرامید کن و صیقلیش ده به صفا

که دل پاک تو آیینه خورشید فرست

۱۶

مونس احمد مرسل به جهان کیست بگو

شمس تبریز شهنشاه که احدی الکبرست

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 271
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 183
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
جلیل
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ - ۱۴:۴۴:۳۳
با سلامدر بیت دهم آخر بیت "نار سفر" به معنای آتش دوزخ صحیح است.اگر "مار" صحیح است لطفا بنده رو در معنی یاری کنید.با سپاس...
user_image
ضیایی
۱۳۹۴/۰۴/۰۷ - ۱۱:۰۲:۵۴
سلام سقر هم مار دارد و هم نار
user_image
بهروز
۱۳۹۵/۰۸/۲۰ - ۱۷:۰۰:۰۰
«الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه»، مردم مانند معدن های طلا و نقره هستند.
user_image
عباس جنت
۱۳۹۷/۰۴/۲۷ - ۰۱:۰۱:۳۳
کاسد = بی‌رونق؛ بی‌رواج.جهان طالب زر و خود تو کان زر =اشاره به روایت رسول اکرم«الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه»، مردم مانند معدن های طلا و نقره هستند.بوک = شایدپالوده = پاکیزه‌شدهسقر= بدترین و ژرفترین طبقات جهنمبزی = زندگی‌ کناحدی الکبر= حادثه های بزرگ اشاره به ایاتی از قرآن مجید سوره مدثر کَلَّا وَالْقَمَرِ وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ إِنَّهَا لَإِحْدَی الْکُبَرِ نَذِیرًا لِّلْبَشَرِآری، سوگند به ماه، و سوگند به شب، چون روی در رفتن آرد، و سوگند به صبح، چون پرده بر افکند، که این یکی از حادثه های بزرگ است ترساننده آدمیان استمونس احمد مرسل= شمس تبریز
user_image
بهاره اسماعیلی
۱۴۰۲/۰۶/۰۸ - ۰۹:۵۲:۱۳
چقدر دو بیت ۱۲ و ۱۳ تکان دهنده هست:  ۱۲: یک بار برای خدا روزه بگیر (نخور) و نخواب (عبادت شبانه) بکن و صد شب و روز هر کار میخواهی بکن. ۱۳: از قبرهای قبرستان آه و حسرت و درد و دریغ فریاد میکنه و تو گوشت نمیشنوه.