مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۴۱۱

۱

عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست

هله چون می‌نزند ره ره او را کِه زدست

۲

او ز هر نیک و بد خلق چرا می‌لنگد

بد و نیک همه را نعره مطرب مددست

۳

دف دریدست طرب را به خدا بی‌دف او

مجلس یارکده بی‌دم او بارکدست

۴

شهر غلبیرگهی دان که شود زیر و زبر

دست غلبیرزنش سخره صاحب بلدست

۵

خیره کم گوی خمش مطرب مسکین چه کند

این همه فتنه آن فتنه گر خوب خدست

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 273
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 184
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات