مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۴۴۴

۱

ساقی بیار باده که ایام بس خوشست

امروز روز باده و خرگاه و آتش است

۲

ساقی ظریف و باده لطیف و زمان شریف

مجلس چو چرخ روشن و دلدار، مَهوش‌است

۳

بشنو نوای نای کز آن نفخه بانواست

درکش شراب لعل که غم در کشاکش است

۴

امروز غیر توبه نبینی شکسته‌ای

امروز زلف دوست بود کان مشوش است

۵

هفتاد بار توبه کند شب رسول حق

توبه شکن حق است که توبه مخمش است

۶

آن صورت نهان که جهان در هوای او است

بر آب و گل به قدرت یزدان منقش است

۷

امروز جان بیابد هر جا که مرده‌ای است

چشمی دگر گشاید چشمی که اعمش است

۸

شاخی که خشک نیست ز آتش مسلم است

از تیر غم ندارد سغری که ترکش است

۹

در عاشقی نگر که رخش بوسه گاه او است

منگر بدانک زرد و ضعیف و مکرمش است

۱۰

بس تن اسیر خاک و دلش بر فلک امیر

بس دانه زیر خاک درختش منعش است

۱۱

در خاک کی بود که دلش گنج گوهر است

دلتنگ کی بود که دلارام در کش است

۱۲

ای مرده شوی من زنخم را ببند سخت

زیرا که بی‌دهان دل و جانم شکرچش است

۱۳

خامش زنخ مزن که تو را مرده شوی نیست

ذات تو را مقام نه پنج است و نی شش است

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 290
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 194
عندلیب :

نظرات

user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۳/۱۱/۱۹ - ۰۴:۲۱:۵۸
در بیت 5 می فرماید:هفتاد بار توبه کند شب، رسول حقتوبه شکن حقست که توبه مخمش است:اشاره دارد به حدیث نبوی که فرمودند: و الله انی لاستغفر الله و اتوب الیه فی الیوم سبعین مرهبه خدا قسم من در طول روز هفتاد بار استغفار می کنم.مخمش: به تشدید میم یعنی مخدوش
user_image
حمید رضا درانی بخش
۱۳۹۴/۰۲/۰۷ - ۰۴:۴۵:۴۰
زنخدان عاشق پیوسته شیرین است چون بر نگاه وصال چشم دارد نه بر آنچه که ذائقه مردم را شیرین میسازد یعنی روحش شکر بخش است نه لب ودهان ظاهری
user_image
عباس جنت
۱۳۹۷/۱۲/۲۷ - ۰۸:۵۴:۳۱
اعمش= کسی که چشمش ضعیف باشد و از آن آب بریزدسغری= ساغری, مخفف ساغری است که کفل اسب و حیوانات دیگر باشدمنعش= نشاطدهنده . برخیزاننده . افزاینده زنخ=چانهزنخ ‌زدن: سخن بیهوده گفتن؛ چانه زدنتو را مرده شوی نیست= تو نخواهی‌ مردمقام نه پنج است و نی شش است= اشاره به آسمان هفتم جایی‌ که رسول اکرم در معراج رفت