مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۴۴۷

۱

ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست

رخ بر رخش مدار که آن یار نازکست

۲

در دل مدار نیز که رخ بر رخش نهی

کو سر دل بداند و دلدار نازکست

۳

چون آرزو ز حد شد دزدیده سجده کن

بسیار هم مکوش که بسیار نازکست

۴

گر بیخودی ز خویش همه وقت وقت تو است

گر نی به وقت آی که اسرار نازکست

۵

دل را ز غم بروب که خانه خیال او است

زیرا خیال آن بت عیار نازک است

۶

روزی بتافت سایه گل بر خیال دوست

بر دوست کار کرد که این کار نازکست

۷

اندر خیال مفخر تبریز شمس دین

منگر تو خوار کان شه خون خوار نازکست

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 292
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 195
عندلیب :

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۸۷/۰۷/۲۴ - ۱۴:۲۷:۵۱
مصرع اول بیت اول می‌تواند به صورت «ای گل تو را اگر چه [که] رخسار نازک است» درست باشد، صورت حاضر به شرطی درست است که «چه» را به صورت یک مصوت بلند بخوانیم و به «رخسار» نچسبانیم تا مصرع، با کمک یک سکته، وزنش درست باشد («چه، رخسار» و نه «چرخسار» ).
user_image
رسته
۱۳۸۷/۰۷/۲۵ - ۱۰:۴۴:۱۸
بیت اول مصرع اولچاپ فروزانفر چین است :" ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست"
پاسخ: ممنون، پس «که» را اضافه کردیم.
user_image
سنا
۱۳۹۸/۰۹/۱۰ - ۱۱:۳۸:۴۶
معنیه بت عیار میشه بگین‌