مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۴۵۳

۱

بد دوش بی‌تو تیره شب و روشنی نداشت

شمع و سماع و مجلس ما چاشنی نداشت

۲

شب در شکنجه بودم و جرمی نرفته بود

در حبس بود این دل و دل دادنی نداشت

۳

ای آنک ایمنست جهان در پناه تو

مه نیز بی‌لقای تو شب ایمنی نداشت

۴

کبر و منی خلق حجاب تو می‌شود

در سایه بود از تو کسی کو منی نداشت

۵

دل در کف تو از تو ولیکن ز شرم تو

سیماب وار بر کف تو ساکنی نداشت

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 296
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 198
عندلیب :

نظرات