مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۴۶۱

۱

شاه گشادست رو، دیده شه بین که راست ؟

باده گلگونِ شه، بر گل و نسرین که راست ؟

۲

شاه در این دم به بزم پای طرب درنهاد

بر سر زانوی شه تکیه و بالین که راست ؟

۳

پیش رخ آفتاب چرخ پیاپی کی زد ؟

در تتق ابر تن ماه به تعیین که راست ؟

۴

ساغرها می‌شمرد وی بشده از شمار

گر بنشد از شمار ساغر پیشین که راست ؟

۵

از اثر روی شه هر نفسی شاهدی

سر کشد از لامکان گوید کابین که راست ؟

۶

ای بس مرغان آب بر لب دریای عشق

سینه صیاد کو دیده شاهین که راست ؟

۷

هین که براقان عشق در چمنش می‌چرند

تنگ درآمد وصال لایقشان زین که راست ؟

۸

سیمبر خوب عشق رفت به خرگاه دل

چهره زر لایق آن بر سیمین که راست ؟

۹

خسرو جان شمس دین مفخر تبریزیان

در دو جهان همچو او شاه خوش‌آیین که راست ؟

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 301
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 201
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۶/۱۰/۲۶ - ۱۵:۰۲:۴۷
این غزل را اگر با غزل زیر مقایسه کنیم که می‌‌گوید :ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین رابا احتیاط می‌‌توان گفت‌ این غزل پس از شمس است و آن دیگری پیش از آن سروده شده است اینجا شاه رو نمایی می‌‌کند و ماه وجود از ابر تن‌ بیرون آمده است و باده گگون و دسته گل و نسرین بکار می‌‌آیند چون وصال تنگ و نزدیک است ساغر‌ها پیاپی خالی‌ می‌‌شوند و هر لحظه شادی‌ای از راه می‌‌رسد و آیینی نو می‌‌آورد چون خسرو جان شمس دین که پادشه هر دو جهان است پیدا شده است و یگانگی در جان انسان پدید آمده است دیگر صحبت دویی نیست